**عنوان درس: ادب را از چه کسی یاد گرفتی؟**
**متن بازنویسی شده:**
در این درس، شاعر از پدرش میپرسد که ادب و نزاکت را از چه کسی یاد گرفته است. پدر در پاسخ توضیح میدهد که او این خصلتهای خوب را از افراد بیادب آموخته است.
پدر میگوید: هر وقت کسی را دیده که در جمع، بلند صحبت میکند یا با صدای بلند میخندد و باعث آزار دیگران میشود، فهمیده است که این کار، زشت و ناپسند است. بنابراین، خودش تصمیم گرفته که هرگز این طور رفتار نکند. او فهمید که در حضور دیگران، باید آرام و با احترام صحبت کرد.
همچنین وقتی افرادی را دیده که هنگام راه رفتن، به دیگران تنه میزنند یا با بیاحتیاطی راه میروند، متوجه شده که این کار، بیادبی است. پس سعی کرده همیشه با دقت و ملاحظهی دیگران راه برود تا مزاحم کسی نشود.
در حقیقت، پدر از رفتارهای ناشایست دیگران، درس ادب گرفته است. او با دیدن کارهای زشت آنها، فهمیده که چه کارهایی را نباید انجام دهد و خودش را به خوبی تربیت کرده است. این درس به ما میآموزد که گاهی میتوانیم از اشتباهات دیگران هم پند بگیریم و رفتار درست را انتخاب کنیم.
—
**واژههای مهم و مخالف آنها:**
* **ادب:** نزاکت و احترام (مخالف: بیادبی)
* **زیبا:** قشنگ و نیکو (مخالف: زشت)
* **زشت:** ناپسند و بدقواره (مخالف: زیبا)
* **آموختن:** یاد گرفتن (مخالف: فراموش کردن)
* **هرگز:** هیچ وقت (مخالف: همیشه)
* **سخن:** حرف و صحبت
* **پند گرفتن:** عبرت و درس گرفتن

**عنوان درس: درس چهاردهم – ادب را از چه کسی یاد گرفتی؟**
**موضوع: درک واژهها و مفهوم شعر**
در این درس، با معنای واژههای جدید و مفهوم شعر آشنا میشویم.
هدف این است که بتوانیم کلمههای سخت را به زبان ساده درک کنیم و بفهمیم شعر چه پیامی برای ما دارد.
با یادگیری این بخش، بهتر میتوانیم زیبایی و مفهوم شعر را درک کنیم و با واژهها به راحتی کار کنیم.
معنی درس ۱۴ ادب از که آموختی چهارم
انتخاب بخش مورد نظر:
درس چهاردهم: درس ادبیات از چه کسی آموختی (پایه چهارم)
مفهوم درس چهاردهم: ادب از چه کسی آموختی
واژههای درس چهاردهم ادبیات پایه چهارم
واژههای همخانواده درس چهاردهم ادبیات چهارم
درس چهاردهم: ادب از چه کسی آموختی
معنی درس ادب از که آموختی فارسی چهارم
صفحه ۱۰۸: درس ادب از که آموختی
دو نفر هستند که زحمت بیفایده میکشند و تلاششان به جایی نمیرسد: اولی کسی است که ثروت جمع میکند اما از آن استفاده نمیکند، و دومی کسی است که دانش میآموزد اما به آن عمل نمیکند.
علم، چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست، نادانی
یعنی: هر چقدر بیشتر درس بخوانی و دانش کسب کنی، اگر به آن عمل نکنی، در واقع نادان هستی.
از شخصی پرسیدند: «دانشمندی که به علمش عمل نمیکند، به چه شبیه است؟»
او پاسخ داد: «مثل زنبوری است که عسل ندارد.»
صفحه ۱۰۹: درس ادب از که آموختی
از لقمان پرسیدند: «ادب را از چه کسی یاد گرفتی؟»
او گفت: «از بیادبان؛ هر کاری که از آنان ناپسند میدیدم، از آن دوری کردم.»
مشک خوب آن است که خودش بوی خوش بدهد، نه اینکه عطار از آن تعریف کند. انسان دانا مانند جعبه عطاری است که ساکت است اما بوی خوشش همهجا را پر میکند، و انسان نادان مانند طبل جنگی است که پرسروصدا اما توخالی است.
معنی کلمات درس چهاردهم ادب از که آموختی
مُشک: یک ماده خوشبو و روغنی
جمعآوری کرد: کنار هم قرار داد
هر مقدار: به هر اندازه
صندوقچه: جعبه کوچک
جنگجو: رزمنده
طبل جنگ: طبل رزم
دوری کردن: پرهیز نمودن
یاد گرفت: آموزش دید
عطر فروش: فروشنده عطر
نامناسب: نادرست
درد: رنج
آنها: ایشان
دانشمند: فرد دانا
ناشایست: بد
با صدای بلند: بلندآواز
خالی: تهی
ساکت: خاموش
هنرنمای: کسی که مهارتش را نمایش میدهد
دادرس: قاضی
کلمات هم خانواده درس چهاردهم فارسی چهارم
رنج: کسی که آزرده و ناراحت است
طالب: چیزی که خواستنی و مورد نظر است
بلند آواز: کسی که ساکت و بیصدا است
عطّار: کسی که عطر میفروشد یا چیزهایی را خوشبو میکند
حق: راستی و درستی، واقعیتهای هستی
عالم: دانش و شناخت
ادب: ویژگی کسی که با فرهنگ و با نزاکت است
قادر: توانا و دارای قدرت
تفکّر: اندیشیدن و فکر کردن