جواب درس ۲ هدیه چهارم ؛ صفحه ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ و ۲۱

Table of Contents

در ادامه، پاسخ‌های درس دوم کتاب هدیه‌های آسمان پایه چهارم ابتدایی، مربوط به صفحات ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ را به صورت کامل و مرحله به مرحله می‌خوانید.

**صفحه ۱۸**

**با هم بخوانیم**

در این بخش، داستانی درباره یکی از پیامبران خدا بیان شده است. این داستان به ما می‌آموزد که در زندگی باید به خدا توکل کنیم و بدانیم که او همیشه یاور و کمک‌کننده بندگان خوبش است. پیامبران با ایمان قوی و صبر خود در مشکلات، بهترین الگو برای ما هستند.

**صفحه ۱۹**

**فکر کنیم**

سوال: به نظر تو، چرا خداوند این معجزه را به آن پیامبر نشان داد؟
پاسخ: خداوند با نشان دادن این معجزه، قدرت بی‌پایان خود را به بندگانش نشان می‌دهد. هدف این است که ایمان مردم بیشتر شود و بدانند که پیامبر، فرستاده خداست و از سوی او پشتیبانی می‌شود. این کار باعث می‌شود مردم به سخنان پیامبر گوش دهند و راه درست را پیدا کنند.

**صفحه ۲۰**

**بررسی کنیم**

سوال: در این درس، چه ویژگی‌هایی از پیامبران را می‌توانیم یاد بگیریم؟
پاسخ: از این درس می‌آموزیم که پیامبران افراد بسیار صبور و با ایمانی بودند. آن‌ها در سخت‌ترین شرایط نیز به خداوند اعتماد می‌کردند و هرگز ناامید نمی‌شدند. همچنین، آن‌ها با شجاعت، پیام خدا را به مردم می‌رساندند.

**صفحه ۲۱**

**ایستگاه فکر**

سوال: اگر تو در جایگاه آن پیامبر بودی، چه احساسی داشتی و چه کاری انجام می‌دادی؟
پاسخ: اگر من در آن موقعیت بودم، احتمالاً сначала می‌ترسیدم، اما سپس با به یاد آوردن قدرت خداوند، احساس آرامش می‌کردم. سعی می‌کردم مانند آن پیامبر، صبر پیشه کنم و به خدا توکل کنم، زیرا می‌دانستم او حامی من است.

جواب درس ۲ هدیه چهارم ؛ صفحه ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ و ۲۱

یک روز، پسر کوچکی به نام امیر روی پل ایستاده بود و به رودخانه نگاه می‌کرد. آب رودخانه آرام و شفاف بود و امیر می‌توانست سنگ‌های کف آن را ببیند. او با خود فکر کرد: «ای کاش می‌توانستم روی آب راه بروم.»

ناگهان ایده‌ای به ذهنش رسید. او دو تخته سنگ صاف و بزرگ پیدا کرد و آن‌ها را با فاصله‌ی کمی از هم، درون آب گذاشت. حالا او می‌توانست با گذاشتن پاهایش روی سنگ‌ها، از رودخانه عبور کند، درست مثل اینکه روی آب راه می‌رود.

امیر با خوشحالی از روی سنگ اول به سنگ دوم پرید. او احساس می‌کرد که روی آب حرکت می‌کند. این کار برایش بسیار لذت‌بخش بود.

این داستان به ما می‌آموزد که گاهی برای رسیدن به آرزوهایمان، لازم نیست کارهای غیرممکن انجام دهیم. بلکه با استفاده از عقل و دانایی می‌توانیم راه‌های ساده و ایمنی برای خودمان پیدا کنیم.

گام به گام درس دوم هدیه های آسمانی چهارم دبستان

منوی دسترسی سریع:
راهنمای کامل درس دوم کتاب هدیه‌های آسمان پایه چهارم ابتدایی

پاسخ بخش “برایم بگو” صفحه ۱۸ هدیه چهارم
پاسخ بخش “بگرد و پیدا کن” صفحه ۱۸ هدیه چهارم
پاسخ بخش “گفت‌وگو کنید” صفحه ۱۹ هدیه چهارم
پاسخ بخش “ببین و بگو” صفحه ۲۰ هدیه چهارم
پاسخ بخش “ایستگاه فکر” صفحه ۲۱ هدیه چهارم

راهنمای درس دوم هدیه‌های آسمان پایه چهارم / درس دوم: کودکی بر آب

جواب برایم بگو صفحه 18 هدیه چهارم

**از زبان حضرت موسی (علیه السلام):**
من در زمانی به دنیا آمدم که فرعون، پادشاه مصر، فرمان داده بود هر پسر نوزادی از قوم بنی‌اسرائیل را بکشند. مادرم برای نجات من، مرا در یک جعبه گذاشت و روی رودخانه نیل رها کرد. جعله به سمت قصر فرعون حرکت کرد. فرعون و همسرش آسیه، کنار رودخانه قدم می‌زدند که مرا دیدند. آسیه که خودش بچه نداشت، به من دلبست و فرعون را راضی کرد تا مرا به فرزندی قبول کنند. این‌گونه بود که به خواست خدا، از مرگ نجات یافتم.

**از زبان آسیه:**
من آسیه، همسر فرعون هستم. سال‌ها آرزو داشتم مادر شوم. یک روز که با فرعون کنار رودخانه نیل قدم می‌زدیم، جعبه‌ای را روی آب دیدیم که به سمت ما آمد. داخل آن یک نوزاد پسر بود. فرعون فریاد زد: «این بچه را بکشید! شاید همان کسی باشد که سلطنت مرا نابود می‌کند!» اما من که محو زیبایی کودک شده بودم، به فرعون گفتم: «او را نکش. او می‌تواند مایه روشنی چشمان ما باشد.» سرانجام فرعون قبول کرد و ما او را به فرزندی پذیرفتیم. به لطف خدا، من صاحب فرزند شدم.

**از زبان خواهر موسی:**
در زمان حکومت فرعون، مادرم پسری به دنیا آورد. پیشگوها به فرعون گفته بودند که نوزادی متولد می‌شود که حکومت او را پایان می‌دهد. به همین دلیل، فرعون دستور داده بود همه پسران نوزاد را بکشند. مادرم با اعتماد به خدا، برادرم را در جعبه‌ای گذاشت و روی رودخانه نیل رها کرد. من از کنار رودخانه، جعبه را دنبال می‌کردم. جعله به فرعون و همسرش آسیه رسید. برادرم گرسنه بود و گریه می‌کرد. فرعون دستور داد زنانی را برای شیر دادن به او بیاورند، اما او شیر هیچ‌کدام را نمی‌خورد. من که از دور نگاه می‌کردم، جلو رفتم و گفتم: «اگر بخواهید، می‌توانم زنی را معرفی کنم که از این کودک نگهداری کند و به او شیر دهد.» آسیه این پیشنهاد را پذیرفت و مادرم را به قصر آورد. وقتی برادرم را در آغوش مادرم گذاشتند، آرام شد.

جواب بگرد و پیدا کن صفحه 18 هدیه چهارم

حضرت موسی ـ علیه السلام ـ از پیامبران بزرگ الهی است. خداوند او را مأمور کرد تا با فرعون مقابله کند و مردم بنی‌اسرائیل را راهنمایی نماید. پس از آنکه موسی به پیامبری برگزیده شد، آسیه نیز به او ایمان آورد. وقتی فرعون از ایمان آسیه باخبر شد، بسیار خشمگین شد و او را تهدید کرد که از عقیده‌اش برگردد. اما آسیه در ایمان خود ثابت‌قدم ماند.

این زن باایمان، از برترین زنان جهان است. او تا آخرین لحظه‌ی زندگی در برابر ستم فرعون مقاومت کرد و با شهامت از دنیا رفت. آسیه به همه مردان و زنان باایمان نشان داد که نباید از مبارزه با ستمگران بترسند. خداوند در قرآن این زن پاک‌کردار را به عنوان الگویی برای مؤمنان معرفی می‌کند.

با توجه به درس و متن بالا مشخص کنید هر کدام از مطالب قسمت (الف) با کدام مطلب قسمت (ب) ارتباط دارد.

جواب بگرد . پیدا کن صفحه ۱۹ هدیه های آسمانی چهارم

در کتاب هدیه‌های آسمانی کلاس چهارم، صفحه ۱۹، از تو خواسته شده که به دنبال پاسخ سوال بگردی و آن را پیدا کنی.

جواب گفت و گو کنید صفحه 19 هدیه چهارم

خداوند مهربان، در همه حال از انسان‌های نیکوکار حمایت می‌کند. به نظر شما در داستان «کودکی بر آب» چه قسمت‌هایی نشان می‌دهد که خدا از افراد خوب پشتیبانی می‌کند؟
پاسخ: آنجا که مادر، کودکش را به رودخانه سپرد و زمانی که بچه به سلامت به ساحل رسید و فرعون و آسیه او را به عنوان فرزند خود پذیرفتند.

جواب ببین و بگو صفحه 20 هدیه چهارم

کدام عکس به کدام بخش از داستان زندگی حضرت موسی در کودکی مربوط می‌شود؟ لطفاً تصاویر را به ترتیب ماجراهای دوران بچگی ایشان مرتب کنید.

جواب ببین و بگو صفحه 20 هدیه چهارم

پاسخ: آیه به ترتیب داستان را بیان می‌کند:

نترس و اندوهگین نباش؛ ما کودک تو را باز می‌گردانیم.
برادرت را دنبال کن و چشم از ا بر ندارد!
این کودک می‌تواند نور چشم من و تو باشد. او را نکش.

همراه درس
Hamgamdars.com

جواب ایستگاه فکر صفحه 21 هدیه چهارم

این تصاویر بخش‌هایی از زندگی حضرت موسی (علیه السلام) را به نمایش می‌گذارند. داستان آن‌ها را شرح می‌دهیم.

تصویر شماره ۱: هنگامی که دشمنان در پی حضرت موسی (ع) و همراهانش آمدند، ایشان به دستور خداوند چوبدستی خود را بر آب کوبید و راهی در میان آب گشوده شد تا آنان بتوانند از آن بگذرند و از دست کافران رهایی یابند.

تصویر شماره ۲: به فرمان خدا، حضرت موسی (ع) عصای خود را در برابر جادوگران بر زمین افکند و آن چوبدستی به اژدهای بزرگی تبدیل شد.

تصویر شماره ۳: زمانی که حضرت موسی (ع) کودکی بیش نبود، مادرش از ترس دشمنان، او را در رودخانه رها کرد و به خواست خدا، مأموران فرعون او را از آب گرفتند و فرعون و همسرش وی را به فرزندی پذیرفتند.

این پست رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.

قدرت گرفته از هشتینو