پاسخ فعالیتهای درس آقکند از کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم – صفحات ۲۷ و ۲۸
**پاسخ سوالات:**
**سوال ۱: چرا مردم آقکند تصمیم گرفتند خانههای خود را دوباره بسازند؟**
مردم آقکند به این دلیل خانههایشان را از نو ساختند که روستای آنها بر اثر زلزلهای بسیار شدید به طور کامل ویران شده بود. آنها برای ادامه زندگی و داشتن سرپناه، چارهای جز ساختن دوباره خانههایشان نداشتند.
**سوال ۲: آنها در ساخت خانههای جدید از چه چیزهایی استفاده کردند؟**
برای ساخت خانههای جدید، از مصالح و موادی استفاده کردند که در منطقه خودشان به راحتی پیدا میشد. این مصالح شامل سنگ، خشت، چوب و کاهگل بود.
**سوال ۳: چرا آنها این مصالح را انتخاب کردند؟**
دلیل اصلی انتخاب این مصالح، در دسترس بودن آنها در اطراف روستا بود. چون این مواد به راحتی در منطقه خودشان یافت میشد، هزینه کمتری داشت و حمل و نقل آنها نیز آسانتر بود.
**سوال ۴: ویژگیهای خانههای جدید چه بود؟**
خانههای جدید چند ویژگی مهم داشتند:
* در برابر سرما و گرما عایق خوبی بودند و خانه را در زمستان گرم و در تابستان خنک نگه میداشتند.
* در برابر زلزلههای خفیف مقاومت بیشتری داشتند.
* هزینه ساخت آنها نسبت به خانههای قبلی کمتر بود.
**سوال ۵: چرا خانههای جدید در برابر زلزله مقاومتر بودند؟**
این خانهها به این دلیل مقاومتر بودند که مردم از تجربه قبلی خود درس گرفته بودند. آنها در ساخت این خانهها از مصالح سبکتر و روشهای بهتری استفاده کردند تا در صورت وقوع زلزله خسارت کمتری ببینند.
**سوال ۶: این داستان چه درسهایی به ما میدهد؟**
این داستان به ما یادآوری میکند که:
* میتوانیم از مشکلات و اتفاقات ناگوار درس بگیریم و قویتر شویم.
* استفاده از منابع و امکانات محلی میتواند بسیار مفید و مقرون به صرفه باشد.
* همکاری و همدلی مردم با یکدیگر میتواند بر سختترین شرایط غلبه کند.

**عنوان درس: آقا کُند**
**پایه: ششم دبستان**
**نوع محتوا: یادگیری مرحلهبهمرحله**
این درس، داستان روستایی به نام «آقا کُند» را بیان میکند. روستای آقا کُند در منطقهای کوهستانی و سرسبز قرار گرفته و مردمی سادهدل و مهربان در آن زندگی میکنند. مردم این روستا بیشتر به کار کشاورزی و دامداری مشغول هستند و با همکاری یکدیگر، زندگی آرام و صمیمی دارند.
در گذشته، این روستا نام دیگری داشت. اما به خاطر حضور مرد نیکوکار و بزرگی به نام «آقا» که به مردم کمک میکرد و برای رفع مشکلاتشان کوشش میکرد، نام روستا به «آقا کُند» تغییر یافت. کلمه «کُند» در زبان محلی به معنای روستا است. بنابراین آقا کُند یعنی «روستای آقا».
این درس به ما میآموزد که همکاری، مهربانی و کمک به دیگران میتواند تأثیر بزرگی در زندگی همه داشته باشد. همچنین، نشان میدهد که چگونه یک فرد میتواند با رفتارهای خوبش، نه تنها در دل مردم، بلکه در نام یک مکان هم جاودانه شود.
جواب سوالات آقکند تفکر ششم
**گام به گام تفکر ششم /**
**پاسخ درس آقکند تفکر و پژوهش ششم؛ صفحهی ۲۷ و ۲۸**
**فعالیت کلاسی (صفحه ۲۷)**
**موضوع:** آشنایی با روستای آقکند
**هدف:** آشنایی با ویژگیهای روستای آقکند و دلایل موفقیت آن
**روش اجرا:** دانشآموزان به گروههای چندنفره تقسیم میشوند. هر گروه متن زیر را میخواند و سپس به پرسشهای مطرح شده پاسخ میدهد.
**متن روستای آقکند:**
روستای آقکند نمونهی بسیار خوبی از یک جامعهی پیشرفته و موفق است. مردم این روستا با همکاری و تلاش بسیار، روستای خود را به جایگاه بالایی رساندهاند. آنها در کارهای گروهی و تصمیمگیریهای جمعی بسیار قوی عمل میکنند. برای نمونه، وقتی میخواهند پروژهای جدید مانند احداث یک کتابخانه یا تعمیر مسجد را شروع کنند، همه با هم فکر میکنند، نظر میدهند و در نهایت با رای اکثریت، بهترین راه را انتخاب میکنند. همدلی و احترام بین مردم این روستا بسیار زیاد است و همین موضوع باعث شده تا آنها در کنار هم، زندگی شاد و آرامی داشته باشند.
**پرسشها و پاسخها:**
**۱. به نظر شما مهمترین ویژگی مردم آقکند چیست؟**
پاسخ: مهمترین ویژگی آنها، روحیهی همکاری و مشارکت در کارهای گروهی است. آنها برای کارهای مهم روستا با هم مشورت میکنند و تصمیم میگیرند.
**۲. به نظر شما چه عواملی باعث موفقیت این روستا شده است؟**
پاسخ: عوامل زیادی در موفقیت این روستا نقش داشتهاند؛ مانند:
* همکاری و مشارکت همهی مردم
* مشورت کردن و استفاده از نظرات همه در تصمیمگیریها
* احترام و همدلی بین افراد روستا
* تلاش و پشتکار جمعی برای پیشبرد کارها
**فعالیت در خانه (صفحه ۲۸)**
**موضوع:** من و همکاری
**هدف:** خودارزیابی دربارهی میزان همکاری و مشارکت در کارهای گروهی
**روش اجرا:** هر دانشآموز به تنهایی و با دقت به پرسشهای زیر فکر کرده و پاسخ میدهد.
**۱. من در کدام یک از کارهای گروهی below بیشتر شرکت میکنم؟**
(مانند: گروه کلاسی، گروه ورزشی، گروه کوهنوردی، گروه مسجد، گروه بازی و سرگرمی و…)
پاسخ: [هر دانشآموز با توجه به فعالیتهای خود پاسخ میدهد. برای مثال: من در گروه کلاسی و گروه ورزشی مدرسه بیشتر شرکت دارم.]
**۲. وقتی در یک کار گروهی شرکت میکنم، usually چه کاری انجام میدهم؟**
(مانند: پیشنهاد میدهم، گوش میدهم، اجرا میکنم، هماهنگی میکنم و…)
پاسخ: [هر دانشآموز با توجه به رفتار خود پاسخ میدهد. برای مثال: من معمولاً سعی میکنم به حرف بقیه گوش بدهم و در انجام کارها کمک کنم.]
**۳. به نظر شما، همکاری و کار گروهی چه فایدههایی دارد؟**
پاسخ: کار گروهی فواید زیادی دارد، از جمله:
* کارها سریعتر و بهتر انجام میشوند.
* میتوانیم از نظرات و ایدههای خوب دیگران استفاده کنیم.
* روحیهی همدلی و دوستی بین ما قویتر میشود.
* مشکلات و سختیهای کار با کمک هم آسانتر میشوند.
جواب گفت و گو کنید صفحه 27 تفکر و پژوهش ششم
بعد از دیدن فیلم، درباره این پرسشها با هم گفتوگو کنید.
🔶 در این فیلم چه صحنههایی دیدید؟
پاسخ: فیلم، روستای آقکند را نشان میداد. معلم قبلی به دلایلی از روستا رفته بود و یک معلم تازهوارد برای تدریس به بچهها آمده بود. معلم جدید با زبان محلی آنها آشنا نبود. روستا جاده مناسبی نداشت، آبوهوا نامساعد بود و مدرسه نیز از امکانات لازم محروم بود. با این حال، معلم جدید تلاش کرد زبان بچهها را یاد بگیرد و برای شرایط دشوار، راهحلهایی پیدا کند تا دانشآموزان بتوانند به درس خواندن ادامه دهند.
🔶 اگر شما به جای آن معلم بودید، در چنین موقعیتی چه کار میکردید؟ دلایل خود را برای دیگران توضیح دهید.
پاسخ این قسمت را خودتان بنویسید 😊
🔶 شرایط معلم قبلی و معلم فعلی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم داشت؟ چطور به این تفاوتها پی بردید؟
شباهت:
هر دو معلم با محیط دشوار روستا و مدرسهای کمامکانات روبرو بودند.
تفاوت:
– معلم قبلی زبان ترکی بلد بود، اما معلم جدید در ابتدا آن را نمیدانست.
– معلمهای قبلی نتوانستند در برابر مشکلات بمانند و رفتند، اما معلم جدید ایستادگی کرد و برای آموزش بچهها تلاش نمود.
🔶 در انتخابهای زندگی، باید خودمان را مقدم بدانیم یا دیگران؟ آیا یک قانون کلی برای این موضوع وجود دارد؟ پاسخ خود را با مثال بیان کنید.
پاسخ: در موقعیتهای مختلف، باید شرایط را سنجید و با توجه به اولویتها تصمیم گرفت. قانون ثابت و یکسانی برای همهی انتخابها وجود ندارد.
به عنوان مثال، اگر در داستان فیلم، پدر یا مادر معلم جدید بیمار بودند و فقط او میتوانست از آنها مراقبت کند، در این صورت ماندنش در روستا کار درستی نبود. چرا که دانشآموزان میتوانستند معلم دیگری داشته باشند، اما والدینش تنها بودند.