**عنوان: معنی و بررسی درس «هوشیاری» (درس سوم فارسی ششم)**
در این بخش، کلمات مهم، واژههای مخالف و همخانوادههای درس «هوشیاری» را با زبانی ساده مرور میکنیم.
**معنی کلمات:**
* **هوشیاری:** بیداری، آگاهی و توجه به اطراف
* **غافلگیرانه:** به طور ناگهانی و بدون اینکه کسی انتظارش را داشته باشد
* **شکست:** بازنده شدن، ناکامی
* **پیروزی:** برنده شدن، کامیابی
* **فرصت:** زمان و موقعیت مناسب برای انجام کاری
* **تهدید:** خطر، آسیب احتمالی
* **لحظه:** زمان بسیار کوتاه، یک آن
* **تجربه:** چیزی که از انجام کارها یا رویدادهای زندگی یاد میگیریم
* **آماده:** حاضر، مهیا
* **حواس:** قوایی مانند بینایی، شنوایی و… که به ما در درک دنیای اطراف کمک میکنند
**واژههای مخالف (متضاد):**
* هوشیاری ⇔ بیخبری، غفلت
* شکست ⇔ پیروزی، موفقیت
* فرصت ⇔ تهدید
* آماده ⇔ ناآماده
* پیروزی ⇔ شکست
**واژههای همخانواده:**
* هوشیاری ⇔ هوش – هوشمند
* شکست ⇔ شکستن – شکسته
* پیروزی ⇔ پیروز – پیروزمند
* تجربه ⇔ مجرب – تجربه کردن
* آماده ⇔ آمادگی – آماده کردن

نام درس: درس ۳ | موضوع: مفهوم واژهها – درک شعر | پایه ششم دبستان
توضیح درس سوم هوشیاری از کتاب فارسی ششم
**مفهوم کلی درس:**
این درس در مورد ارزش **هوشیاری** و **آگاهی** است. هوشیاری یعنی با دقت به اطراف نگاه کنی و از موقعیتها و خطرات احتمالی آگاه باشی. در این درس، یک شعر زیبا وجود دارد که اهمیت این موضوع را نشان میدهد.
**شعر درس:**
«ای برادر چو ندانی خویش را چون توانی دانستن دیگری
اول اندر خودت پیدا کن هنر تا توانی گشتن آگاه از هنر»
**معنی شعر:**
این شعر به ما میگوید که اگر خودت را نشناسی و تواناییهای خودت را ندانیم، چگونه میخواهی دیگران را درست بشناسی؟ اول باید در وجود خودت استعدادها و مهارتها را پیدا کنی و پرورش دهی، بعد میتوانی از هنر و دانش دیگران نیز آگاه شوی.
**نکته اصلی:**
درس به ما یادآوری میکند که قبل از این که بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم یا از آنها چیزی بخواهیم، باید خودمان را بهتر بشناسیم و روی تواناییهای خودمان کار کنیم. این هوشیاری و خودآگاهی، اولین قدم برای موفقیت و یادگیری بیشتر است.
معنی کلمات درس هوشیاری
| پیوسته: همیشه می پیمود: راه را طی می کرد قصد: تصمیم، منظور، نیّت ) به قصدِ: به منظور( دامان: دامنه کمند: طناب، بند، ریسمان تَرک: جایی در پُشت زینِ اسب باز: پرندهای شکاری با چنگالهایِ قوی و منقاری کوتاه و محکمآزرده خاطر: رنجیده، دلتنگ، ناراحت به یک پرواز: با یک بار پرواز کردن رکاب دار: پیاده ای که همراهِ سوار، راه می رود. فرود: پایین بیدرنگ: تُند، فوری، بی توقّف اتفاقاً: از قضا، ناگهان |
مَجال: فرصت مَلِک: پادشاه مَنبع: سرچشمه، جای بیرون آمدن تاخت: اسب را به حرکت درآورد مخلوط: در هم آمیخته، آمیخته شده، درهم شده در پیِ: به دنبالسراسیمه: آشفته، با عجله، سرگردان باد به گردِ اون می رسید: به کنایه بسیار تُند و سریع حرکت می کرد. عَرض: گفتن، بیان کردن ( به عرض رسانید: به پادشاه گفت.)چیره: پیروز آهِ سرد: آه و ناله ای از سرِ ناامیدی و اندوه مَرکب: آن چه بر آن سوار شوند، مثل اسب بیجان کردم: کُشتم |
هم خانواده درس هوشیاری فارسی ششم
هلاک: نابود کننده، جای نابودی، نابودی
ظرف: ظرفها
لطف: مهربان، نکته زیبا، مهربانیها
قصد: هدف، پیامآور، هدفها، مقصود
امثال: داستان پندآموز، نمونه، مانند
معلوم: دانش، دانا، بسیار دانا، آموزگار
مخالف کلمات درس هوشیاری فارسی ششم ابتدایی
بالا با پایین فرق دارد
پر است با خالی یکی نیست
بیدرنگ یعنی بدون معطلی، نه با تأخیر
ملال یعنی بیحوصلگی، نه شادی و خوشحالی
صواب یعنی کار درست، نه کار نادرست
هلاک یعنی نابودی، نه ساختن و آبادانی
اندک یعنی کم، نه زیاد و فراوان
زلال یعنی شفاف و روشن، نه تیره و کدر