جواب درس اول ۱ نگارش نهم / صفحه ۱۷ ، ۲۱ ، ۲۲ ، ۲۳ و ۲۴

Table of Contents

پاسخ تمرین‌های درس اول نگارش نهم (صفحه‌های ۱۷، ۲۱، ۲۲، ۲۳ و ۲۴)
حل فعالیت‌ها و سوالات درس ۱ کتاب نگارش پایه نهم

 جواب درس اول 1 نگارش نهم / صفحه 17 ، 21 ، 22 ، 23 و 24

عنوان درس: درس اول | موضوع: قدم به قدم | پایه نهم

جواب انشاء ها و تمرینات درس 1 نگارش نهم

راهنمای سریع صفحات:
پاسخ تمرین‌ها و انشاهای درس اول نگارش نهم
پاسخ صفحه ۱۷ درس اول نگارش نهم
پاسخ صفحه ۱۸ درس اول نگارش نهم
پاسخ صفحه ۱۹ درس اول نگارش نهم
پاسخ انشای صفحه ۲۱ درس اول نگارش نهم
پاسخ بخش نتیجه‌گیری و قضاوت صفحه ۲۲ نگارش نهم
پاسخ بخش درست‌نویسی صفحه ۲۳ درس اول نگارش نهم
پاسخ انشای آزاد صفحه ۲۴ نگارش نهم

راهنمای کامل نگارش نهم / پاسخ‌های درس اول نگارش نهم :: چگونه با ذهنی «منظم» و «سالم» بنویسیم.

جواب صفحه 17 درس اول نگارش نهم

در ادامه، نمونه‌ها را با دقت مطالعه کنید و مشخص کنید که نویسنده برای غنی‌تر کردن نوشته‌اش، بیشتر از کدام روش‌های گسترش فکر استفاده کرده است.

جواب صفحه 17 درس اول نگارش نهم

جواب صفحه 17 درس اول نگارش نهم

جواب صفحه 17 درس اول نگارش نهم

جواب صفحه 18 درس اول نگارش نهم

در این بخش، پاسخ‌های تمرین صفحه‌ی ۱۸ کتاب نگارش فارسی پایهٔ نهم، مربوط به درس اول، برای شما آماده شده است.

جواب صفحه 18 درس اول نگارش نهم

جواب صفحه 19 درس 1 نگارش نهم

در این بخش، پاسخ تمرین‌های صفحهٔ ۱۹ کتاب نگارش فارسی پایهٔ نهم، مربوط به درس اول، برای شما آماده شده است.

جواب صفحه 19 درس 1 نگارش نهم

 

جواب انشاء صفحه 21 درس 1 نگارش نهم

عبور از رودخانه را خیلی دوست دارم.
چون وقتی زیبایی‌های آن را می‌بینم و صدای آرامش‌بخش آبش را می‌شنوم، احساس آرامش عمیقی به من دست می‌دهد.
رودخانه همیشه در حال حرکت است و هیچ وقت از جریان نمی‌ایستد.
گاهی در مسیرش همراهی‌اش می‌کنم و بخشی از راه را با هم پیش می‌رویم، اما نمی‌دانم سرانجامش به کجا ختم می‌شود: آیا به دریا می‌پیوندد؟ به دریاچه می‌ریزد؟ یا در نهایت خشک می‌شود؟
وقتی به زیبایی‌های رودخانه و دشت‌ها و جنگل‌های اطراف آن نگاه می‌کنم، با خود می‌گویم که فقط خداوند بزرگ می‌تواند آفریننده‌ی این همه شکوه و زیبایی باشد.
بی‌گمان، خدا بی‌همتاست و تنها اوست که توانایی آفرینش چنین طبیعت باشکوهی را دارد.
هر چه پیشتر می‌روی، درختان و گیاهان سرسبز و پررونق بیشتری در کنار رودخانه می‌بینی که زندگی و شادابی خود را از آب رودخانه گرفته‌اند.
صدای پرندگان و آواز گنجشک‌ها در کنار نغمه‌ی آب، گوشنواز و دلانگیز است.
ما باید بیشتر مراقب زیبایی‌های طبیعت و محیط زیست باشیم.
وقتی در مسیر رودخانه با زباله‌هایی روبه‌رو می‌شوم که بعضی افراد در کنار آن رها کرده‌اند، بسیار ناراحت می‌شوم.
با این کار نه تنها به خودمان، بلکه به تمام موجودات زنده‌ای که در آنجا زندگی می‌کنند آسیب می‌زنیم.
بیایید در حفظ و پاسداری از زیبایی‌های طبیعت بکوشیم.

لینک دانلود و دریافت

برای دریافت انشاهای بیشتر به صورت فایل PDF، روی لینک «گذر رودخانه» کلیک کنید.
⭕❌⭕hamgamdars.com ⭕❌⭕

انشا درباره آدم فضایی

آدم فضایی‌ای که من می‌شناسم، شبیه آن قهرمانان فیلم‌های تخیلی نیست و ربات پیشرفته‌ای که در کتاب‌ها توصیف شده هم نیست. آدم فضایی مورد نظر من، فردی سرد و بی‌احساس است و با کسی صمیمی نمی‌شود. او بیش از ۴۰۰ سال عمر کرده و در طول این سال‌ها شغل‌های زیادی داشته است. در حال حاضر استاد دانشگاه است و زندگی‌اش را شبیه انسان‌ها می‌گذراند. از قدرت‌های ویژه‌اش استفاده نمی‌کند و چهره‌اش را پشت ماسک پنهان نمی‌کند. او همه احساسات را دارد: گریه می‌کند، عاشق می‌شود، می‌خندد، بیمار می‌شود و گاهی هم غمگین و نگران می‌شود…

آدم فضایی من، زمین را خانه خودش می‌داند و انسان‌ها را افرادی می‌بیند که فقط کمک می‌خواهند و زندگی را بیهوده سپری می‌کنند.

او با چشمان خودش مرگ انسان‌های خوب و بی‌گناه را دیده، عشقش را از دست داده و شاهد مرگ کودکان کم‌سن‌وسال بوده است. دیگر همه چیز روی زمین برایش عادی شده: مرگ، خونریزی، جنگ و کشتار… حتی خشونت و طمع انسان‌ها برایش مثل یک تبلیغ تکراری و خسته‌کننده شده است.

هر روز می‌بیند که کتاب یا فیلمی درباره قدرت آدم فضایی‌ها ساخته می‌شود و دانش‌آموزان در مدارس انشاهایی با این موضوع می‌نویسند. همه این آثار درباره آدم فضایی‌هایی هستند که دنیا را نجات می‌دهند. در همین حال، آن آدم فضایی فقط لبخندی تلخ به ناآگاهی مردم می‌زند و هر روز بیشتر درمی‌یابد که زمین دیگر جای زندگی نیست.

لینک دانلود و دریافت

برای دریافت انشاهای بیشتر به صورت PDF روی لینک زیر کلیک کنید:
⭕❌⭕hamgamdars.com ⭕❌⭕

انشا درباره اذان

مقدمه: صدای زیبا و روح‌بخش اذان از بلندای مسجد neighbourhood به گوش رسید و آرام‌آرام در دل این عاشق نفوذ کرد. دوباره احساس آرامش کردم و جانم از این همه شیرینی لبریز شد. آری، تو بزرگ‌تری، آن‌قدر بزرگ که در فکر و عقل ما نمی‌گنجی.

بدنه انشا: الله اکبر ، الله اکبر. این صدای پرمعنی می‌گوید که تو بزرگ‌ترین هستی و من در برابر عظمت تو بسیار کوچک‌ام. آماده‌ام تا بر جانماده عشق تو بنشینم و با تو از دل‌هایم بگویم. تنها نیازم این است که تو را داشته باشم، تو را بخواهم و با تو باشم.

هر بخش از اذان مرا بیشتر از قبل از خودم خارج می‌کند. وقتی مؤذن می‌خواند: اشهد انّ لا اله الا الله، اشهدانّ لا اله الاّ الله، به خود می‌آیم. بله، این منم؛ همان که گواهی می‌دهم تو یکتایی و همانندی نداری و جز تو خدایی نیست. هر بار که اذان می‌شنوم، معنای تازه‌ای از این کلمات درک می‌کنم و با خود می‌گویم: وای بر من اگر گاهی با بی‌توجهی تو را فراموش کنم. من که گواهی می‌دهم جز تو خدایی نیست، پس چطور می‌توانم به غیر تو امید ببندم؟

حال عجیبی دارم و در خود غرق شده‌ام که دوباره می‌شنوم: اشهد انّ محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله. چقدر دوست دارم این گواهی را بدهم! احساس خوبی است که مسلمانم و محمد پیامبر من است. پنج بار با زبانم و هزاران بار با دلم او را صدا می‌زنم. آه، چه زیباست مسلمانی! “اشهد انّ علیا ولی الله ، اشهد انّ علیاً ولی الله”. وقتی نام علی را می‌شنوم، تمام وجودم از شوق می‌لرزد و از این که نام مولا و پیشوایم زیبای‌بخش قلب و روحم شده، سپاسگزارم.

لینک دانلود و دریافت

برای دریافت متن‌های انشای بیشتر به صورت فایل PDF، روی دکمه «اذان» کلیک کنید.

جواب نتیجه و داوری صفحه 22 نگارش نهم

یکی از نوشته‌های اعضای گروه را انتخاب کنید و آن را بر اساس معیارهای مشخص شده، بررسی و تحلیل نمایید.

پاسخ: در نوشته «گذر رودخانه» برای پویا کردن و تقویت ذهن، از روش‌هایی مانند دیدن، شنیدن، بیان اندیشه‌ها و گفتار و نگاه کردن از زاویه‌ای دیگر استفاده شده است. تغییر دیدگاه و شخصیت‌پردازی و همچنین بخشیدن روح به اشیاء، به متن حال و هوای تازه‌ای بخشیده است.

جواب درست نویسی صفحه 23 درس 1 نگارش نهم

کتاب‌های ارزشمند گلستان و بوستان را سعدی نوشته است.
سعدی کتاب‌های ارزشمند گلستان و بوستان را نوشت.

این متن‌های زیبا را دانش‌آموزان نوشته‌اند.
دانش‌آموزان این متن‌های زیبا را نوشتند.

جواب انشای آزاد صفحه 24 نگارش نهم

اتوبوس به شدت شلوغ است. هر جا را که نگاه کنی، آدم می‌بینی. روی همه صندلی‌ها دو یا سه نفر نشسته‌اند و در راهرو هم جمعیت زیادی ایستاده‌اند. هوای داخل گرم و سنگین است و بخار نفس‌ها شیشه‌های پنجره را تار کرده است.

هر از گاهی صدای بوق بلند اتوبوس به گوش می‌رسد. بعضی از مسافران با تلفن همراهشان صحبت می‌کنند و بعضی دیگر، در سکوت، به بیرون نگاه می‌کنند. مادری فرزند کوچکش را در آغوش گرفته و سعی می‌کند او را آرام کند. چند دانش‌آموز با هم در مورد درسشان گفتگو می‌کنند.

در این فضای پرازدحام، هر کسی در دنیای خودش سفر می‌کند. با این حال، همه در یک مسیر مشترک هستند و این اتوبوس، برای لحظاتی کوتاه، آنها را به هم پیوند می‌زند.

لینک دانلود و دریافت

دانلود انشا دربارهٔ داخل یک اتوبوس شلوغ – PDF

انشای فرستاده شده از حمیرا حمیدی:
در دنیایی که زندگی می‌کنیم، هر کسی نیاز به یک دوست دارد. اگر کسی دوستی نداشته باشد و تنها بماند، زندگی برایش دشوار می‌شود.
داستان ما درباره فیل کوچولویی است که هیچ دوستی نداشت و هیچکس با او دوست نمی‌شد. اما یک روز، همین فیل کنار رودخانه قدم می‌زد که ناگهان چشمش به یک شیء کوچک افتاد. اول فکر کرد یک موش است و ترسید و عقب رفت. همینطور که به عقب می‌رفت، نور خورشید به آن شیء تابید و برق زد. آن وقت فیل فهمید که آن چیز موش نیست. پس جلو رفت و با دقت به آن نگاه کرد. آن شیء یک چیز گرد و توخالی بود که یک دستهٔ کوچک هم داشت. فیل با خرطومش آن را برداشت و خوشحال به سمت خانه راه افتاد. وقتی به خانه رسید، در گوشه‌ای نشست و شروع کرد با آن وسیله حرف زدن. ناگهان فکری به ذهنش رسید: «من که نمی‌توانم همینطوری او را «آبی» صدا بزنم (چون رنگش آبی بود)، باید یک اسم برایش انتخاب کنم.» بعد از چند ساعت فکر کردن، یک اسم به ذهنش رسید: «فنجان».
بله، اسم خوبی بود: فیل و فنجان!
از وقتی فیل برای او اسم انتخاب کرد، این دو با هم خیلی دوست شدند. با هم زیاد حرف می‌زدند، به گردش می‌رفتند و به مهمانی‌های حیوانات جنگل هم سر می‌زدند. از وقتی فیل با فنجان دوست شد، بقیه حیوانات هم او را دوست داشتند و با او مهربان بودند.
اصطلاح «فیل و فنجان» به ما یادآوری می‌کند که ظاهر افراد هیچ تأثیری در دوستی و رفاقت آن‌ها ندارد، حتی اگر خیلی شبیه «فیل و فنجان» باشند.

⭕❌⭕ hammadars.com ⭕❌⭕

انشای فرستاده شده از کوثر ناصری:
موضوع انشا: داخل یک اتوبوس شلوغ را تصور کنید و تصویر ذهنی خود را بنویسید.

اتوبوس شلوغ را تصور کنم؟ مگر اتوبوس خلوت هم وجود دارد؟!
اتوبوس یک وسیله نقلیه عمومی است که معمولاً طوری است که فقط چند نفر روی صندلی‌هایش می‌نشینند و بقیه مجبورند دسته‌های بالای سرشان را بگیرند و با ناراحتی و حسرت به کسانی که نشسته‌اند نگاه کنند. در همین حال با یک مشکل آزاردهنده هم روبرو می‌شوند: «دست‌هایشان که به خاطر سوار شدن مداوم به اتوبوس هر روز بلندتر می‌شود، امروز چقدر بلندتر شده است؟!»
اما این همهٔ ماجرا نیست… چه بگویم از سر و صدایی که از همه طرف می‌آید؛ گریهٔ بچه‌ای که انگار تمامی ندارد، دعوای زن و شوهری که فکر می‌کنند به دادگاه رفته‌اند و می‌خواهند تمام مشکلاتشان را در همان ده دقیقهٔ داخل اتوبوس حل کنند، و مردی که آهنگ قدیمی گوش می‌دهد و حواسش نیست که خداوند هدفون را برای چنین مواقعی آفریده است!
هر پنج دقیقه یک بار هم صدای بلند و رسای راننده به گوش می‌رسد. راستش aside از چند باری که از صدای ناگهانی او جا خوردم، باید بگویم صدایش واقعاً رساست و بعید است کسی صدایش را نشنیده و ایستگاهش را رد کند.
معمولاً بعد از اعلام ایستگاه، منتظر ترمزهای ناگهانی و محکم هستم که باعث می‌شود همهٔ دردهای عضلانی قبلی را فراموش کنم!
نمی‌خواهم بیشتر وارد جزئیات شوم، اما مگر می‌شود از اتوبوس حرف بزنم و هوای خوشبوی داخل آن را نادیده بگیرم؟!
به نظر من استفاده از خوشبوکننده کار بسیار خوبی است. مطمئناً وقتی به خاطر کمبود جا، بینی شما در جای نامناسبی قرار می‌گیرد، متوجه منظورم می‌شوید!
بوی عرق بدن‌ها، بوی کفش کسی که لطف کرده و کفش‌هایش را درآورده، و بقیهٔ رایحه‌های دل‌انگیز که به خاطر ادب نمی‌توانم نام ببرم، همه دست به دست هم داده‌اند تا بودن در یک اتوبوس شلوغ به یک خاطرهٔ ویژه — که هر روز تکرار می‌شود — تبدیل شود!!

برای مطالعهٔ درس بعدی، پیشنهاد می‌کنیم از درس دوم کتاب نگارش نهم نیز دیدن کنید.

این پست رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.

قدرت گرفته از هشتینو