**پاسخ درس پنجم هدیههای آسمان پایه چهارم**
**صفحه ۴۱**
**با هم بخوانیم**
در این درس، با سخنان گهربار امام سجاد (ع) آشنا میشویم. ایشان در دعاهای خود، همیشه از خداوند طلب خیر و خوبی میکردند و به ما یاد دادند که در همه حال، از پروردگارمان کمک بخواهیم.
**صفحه ۴۲**
**ببین و بگو**
در تصویر، افراد مختلفی را میبینیم که در موقعیتهای گوناگون قرار دارند. همه آنها در یک کار مشترک هستند؛ آنها در حال دعا کردن و خواندن نماز هستند. این تصویر به ما نشان میدهد که میتوانیم در هر مکان و هر زمانی با خدا صحبت کنیم و از او یاری بطلبیم.
**فعالیت شماره ۱**
دعا کردن، یعنی صحبت کردن با خداوند. ما در دعا میتوانیم خواستههای قلبی خود، چه بزرگ و چه کوچک، را با پروردگار در میان بگذاریم و از او کمک بخواهیم. خداوند که مهربانترین است، به صدای بندگانش گوش میدهد.
**صفحه ۴۳**
**فعالیت شماره ۲**
امام سجاد (ع) همیشه در دعاهایشان از خداوند چیزهای خوب و مفید درخواست میکردند. برای مثال، آنها برای سلامتی، دانش بیشتر، انجام کارهای درست و دوری از گناه دعا میکردند. این کار به ما یاد میدهد که ما هم بهتر است در دعاهایمان، چیزهای خوب و پسندیده را از خدا بخواهیم.
**بگرد و پیدا کن**
در این قسمت باید کلماتی که مربوط به دعا و درخواست از خداست را در میان حروف پیدا کنیم. کلماتی مانند: **دعا**، **نماز**، **خداوندا**، **لطف**، **رحمت**.
**صفحه ۴۴**
**ایستگاه فکر**
اگر ما فقط برای خودمان دعا کنیم، خودخواهی است. اما وقتی برای دیگران هم دعا میکنیم، نشان میدهد که به فکر اطرافیان و همه مردم هستیم و برایشان آرزوی خوبی داریم. این کار باعث میشود دلها به هم نزدیکتر شود و محبت میان مردم بیشتر گردد.
**خاطرهگویی**
به یاد بیاورید زمانی را که احساس کردید دعای شما به اجابت رسیده است. چه احساسی داشتید؟ این احساس، نشاندهنده این است که خداوند به دعاهای ما گوش میدهد و همیشه یاور ماست.
**بریم به خانه**
برای تمرین این درس، سعی کنیم در نمازها و دعاهایمان، علاوه بر خودمان، برای پدر و مادر، معلم، دوستان و همه کسانی که آنها را میشناسیم، از خداوند چیزهای خوب درخواست کنیم.

نام درس: پیامی که سه بار گفته شد! | موضوع: یادگیری مرحله به مرحله | پایه چهارم دبستان
گام به گام درس پنجم هدیه های آسمانی چهارم دبستان
**انتخاب سریع صفحات:**
درس پنجم هدیههای آسمانی چهارم دبستان
بخش “برایم بگو” صفحه ۴۱
بخش “گفتوگو کنید” صفحه ۴۲
بخش “ایستگاه فکر” صفحه ۴۳
بخش “تدبر کنیم” صفحه ۴۳
بخش “کامل کنید” صفحه ۴۴
**راهنمای درس پنجم هدیههای آسمانی چهارم / درس ۵: پیامی که سه بار تکرار شد!**
برایم بگو صفحه 41 هدیه چهارم
چگونه میتوانیم به توصیههای پیامبر – صلی الله علیه و آله – عمل کنیم؟
پاسخ:
1. با ایجاد سر و صدا و سروصدا، مزاحمتی برای همسایهها ایجاد نکنیم.
2. اگر بیمار شدند، به دیدنشان برویم و حالشان را بپرسیم.
3. با همسایگان خود با مهربانی رفتار کنیم و در کارهای خوب با آنان همکاری داشته باشیم.
گفت وگو کنید صفحه 42 هدیه چهارم
توپ رو پاس بده…
شوت کن…
گل… گل…
در یک خانه باز شد. پیرزن همسایه بود؛ همان که مادر میگفت مدت زیادی است بیمار است.
صورتش رنگ پریده بود. برای لحظهای به ما نگاه کرد؛ انگاری میخواست چیزی بگوید، اما کلامی بر زبان نیاورد.
نگاهم به بچهها افتاد. بازی متوقف شده بود. همه در سکوت فرو رفته و در فکر بودند…
به نظر تو، بچهها در آن لحظه به چه فکر میکردند؟
پاسخ: به این فکر میکردند که با سر و صدایشان باعث ناراحتی و آزار همسایه بیمار شدهاند و باید از او عذرخواهی کنند.
همگام درس
Hamgamdars.com
ایستگاه فکر صفحه 43 هدیه چهارم
هر کاری میکردم تا تمرکزم را روی درس خواندن بگذارم، نتیجهای نداشت. کمکم داشتم عصبانی میشدم. برای همین نزد مادرم رفتم و گفتم: «دیگر طاقتم تمام شده! با این همه سر و صدا چطور میشود درس خواند؟ این چه همسایهای است؟»
مادرم گفت: «به جای این که پشت سرشان غر بزنی، بهتر است بروی در خانهشان را بزنی و از آنها بخواهی صدای تلویزیون را کم کنند.»
گفتم: «خجالت میکشم!»
مادر پاسخ داد: «گفتن حرف حق که خجالت ندارد! فقط کافی است با احترام و ادب خواستهات را به آنها بگویی.»
بالاخره تصمیم گرفتم…
به خانهی آنها بروم و با ادب و احترام درخواست کنم که صدای تلویزیون را کم کنند تا بتوانم در آرامش درس بخوانم.
تدبر کنیم صفحه 43 هدیه چهارم

با توجه به مفهوم آیه، در هر یک از موقعیتهای زیر چه رفتاری مناسب است؟
✴ اگر همسایه ما بیمار شد،…
پاسخ: به دیدنش برویم و حالش را بپرسیم.
✴ وقتی همسایه از ما چیزی درخواست کرد،…
پاسخ: اگر آن چیز را داریم، در اختیارش بگذاریم.
✴ اگر در همسایگی ما فرد سالخوردهای زندگی میکند،…
پاسخ: به آنان احترام بگذاریم و با ایجاد سر و صدا، باعث ناراحتیشان نشویم.
همگام درس Hamgamdars.com
کامل کنید صفحه 44 هدیه چهارم
این داستان را بخوانید و قسمتهای خالی را کامل کنید.
پدر در حیاط را گشود و ما با شتاب به سوی پلهها دویدیم.
در حالی که از پلهها بالا میرفتیم، داستانهای زیبا و خاطرات خوب مهمانی را برای هم بازگو میکردیم.
وقتی به طبقه دوم رسیدیم، ناگهان در یکی از آپارتمانها باز شد و همسایهی ما سرش را از پشت در بیرون آورد.
نمیدانم چرا اینقدر ناراحت و خشمگین به نظر میرسید! چشمانش نیز کاملاً خوابآلود بود.
من به او سلام گفتم و سریع از کنارش رد شدم. نزد مادر رفتم و گفتم: «این آقا چقدر ترشرو و اخموست!»
پدرم گفت: «بهتر نیست به جای پیدا کردن ایراد در دیگران، کمی فکر کنی و ببینی چه چیزی در این ساعت شب او را اینگونه ناراحت کرده است؟»
من شروع به فکر کردن کردم و تازه متوجه شدم که من و خواهرم مقصر بودیم!
اگر شبی دیروقت به خانه برگشتیم، باید:
پاسخ:
– با آرامش و بیسروصدا از پلهها بالا برویم.
– با صدای بلند صحبت نکنیم و مواظب باشیم که سروصدای ما باعث اذیت و آزار همسایهها نشود.