در این بخش به توضیح حکایتی از کتاب فارسی پایه ششم به نام “انواع مردم” میپردازیم.
در این حکایت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«النَّاسُ مَعادِنُ، خِیارُهُمْ فِی الْجاهِلِیَّةِ خِیارُهُمْ فِی الْإِسْلامِ إِذا فَقُهُوا»
**معنی حکایت:**
مردم مانند کانیها و معدنهای گوناگون هستند. افراد خوب و ارزشمند در دوران پیش از اسلام، اگر دانش دینی بیاموزند، در دوران اسلام نیز از بهترینها خواهند بود. این سخن به ما میگوید که ذات و سرشت افراد اهمیت زیادی دارد. کسی که در هر شرایطی اخلاق نیکو و شخصیت والا دارد، با پذیرش اسلام و کسب دانش، به فردی برجسته و نمونه تبدیل میشود.
**خلاصه مفهوم:**
این حدیث به ما میآموزد که پایه و اساس شخصیت انسان، همان ذات و سرشت اوست. آموزش و دانش، این ویژگیهای ذاتی را کامل میکند، اما هسته اصلی رفتارهای خوب، از درون فرد سرچشمه میگیرد.
—
**واژهنامه:**
* **مَعادِنُ:** معدنها، کانیها (همخانواده: مَعْدَن، مَعادِن)
* **خِیارُهُمْ:** بهترینهای آنان (همخانواده: خَیْر، اَخْیَر – متضاد: شِرارُهُمْ)
* **الْجاهِلِیَّة:** دوران پیش از اسلام، زمان نادانی (همخانواده: جاهِل، جَهْل)
* **فَقُهُوا:** بفهمند، دانش دینی بیاموزند (همخانواده: فَقِیه، فِقْه)

**عنوان درس:** درس ششم
**مبحث:** درک معنای واژهها و مفهوم شعر
در این درس، یاد میگیریم که چگونه معنی کلمات و شعرها را بهتر بفهمیم.
با یادگیری معنی واژهها، میتوانیم جملهها و متنها را به خوبی درک کنیم و با مفهوم شعرها بیشتر آشنا شویم.
این مهارت به ما کمک میکند تا بهتر بخوانیم، بنویسیم و با دنیای زیبای شعر ارتباط بهتری برقرار کنیم.
معنی کلمات و متضاد و هم خانواده حکایت انواع مردم
در این حکایت آمده است که مردم چند دسته هستند:
دستهای مانند تاریخند؛ فقط از گذشته سخن میگویند و حرفی برای امروز ندارند.
دستهای مانند دارو هستند؛ همیشه به درد دیگران میخورند اما خودشان در رنجند.
گروهی مانند عسلند؛ با همه شیرین و خوشبرخوردند.
دستهای دیگر مانند کندرند؛ وقتی نزدیکشان میشوی، تو را خوشبو میکنند و خودشان میسوزند.
و برخی مانند خاکستر هستند؛ وقتی با آنها برخورد میکنی، چهرهات سیاه میشود و فقط خجالت میکشی.
این حکایت به ما میفهماند که هرکس باید بکوشد تا از آن دسته از مردم باشد که وجودش برای دیگران سودمند و خوشایند است.
معنی حکایت انواع مردم
بدان که آدمها در زندگی سه جورند:
دستهای مانند غذا هستند که وجودشان برای ما ضروری است و زندگی بدون آنها سخت میشود.
دستهای دیگر مانند دارو هستند؛ نه همیشه، بلکه فقط در مواقع خاص به کمک ما میآیند و مشکلگشا هستند.
و دستهای هم مانند بیماریاند که هرگز به آنها نیاز نداریم، اما گاهی ناچار به تحملشان هستیم. در چنین مواقعی باید شکیبایی کنیم تا روزی از آزار آنها رها شده و به آرامش برسیم.