**عنوان: درس هشتم – دریاقلی (معنی واژهها، مخالفها و واژههای همخانواده)**
**معنی واژهها:**
* خروشیدن: بلند و با غرش صدا کردن، فریاد زدن.
* هجوم آوردن: به سرعت و با تعداد زیاد به سمت چیزی یا کسی رفتن.
* ناخوش: بیمار، کسی که حالش خوب نیست.
* ساحل: کنار دریا، جایی که خشکی به دریا میرسد.
* تکیه دادن: پشت خود را به جایی گذاشتن برای استراحت.
* بیهوش: کسی که حواسش نیست و چیزی را درک نمیکند.
* تپش: ضربان تند و محکم (مثل تپش قلب).
* زخم: جراحت، جایی از بدن که بریده یا آسیب دیده است.
* بیدریغ: بدون کمگذاشتن و با بخشندگی.
* درنگ: توقف کوتاه، معطل کردن.
* غرق شدن: در آب فرو رفتن و نتوانستن نفس بکشید.
* بیهوا: ناگهانی و بدون آمادگی قبلی.
* درمان: کاری که برای بهبودی یک بیمار انجام میشود.
* پاسداری: مراقبت و نگهبانی کردن.
* دریا: آبهای بسیار بزرگ و شور (همان اقیانوس یا دریای بزرگ).
**واژههای مخالف (متضاد):**
* خروشیدن ⟶ ساکت بودن
* هجوم آوردن ⟶ عقب نشینی کردن
* ناخوش ⟶ سالم، تندرست
* بیهوش ⟶ هوشیار
* درنگ ⟶ عجله کردن
* غرق شدن ⟶ نجات یافتن
* درمان ⟶ بیماری
**واژههای همخانواده:**
* خروش: خروشیدن
* هجوم: هجوم آوردن، مهاجم
* ناخوش: ناخوشی، خوش
* سلامت: سالم، سلامتی
* ساحل: ساحلی
* تکیه: تکیهگاه، تکیه دادن
* هوش: هوشیار، هوشمند، بیهوش
* تپش: تپیدن
* زخم: زخمی، زخمخورده
* درنگ: درنگ کردن
* غرق: غرق شدن، غرقه
* هوا: هوایی، بیهوا
* درمان: درمانگاه، درمانگر، درمان کردن
* پاس: پاسداری، پاسدار
* دریا: دریایی، دریانورد

نام درس: درس هشتم | موضوع: مفهوم واژهها و درک شعر | پایه ششم دبستان
معنی کلمات و متضاد و هم خانواده درس دریا قلی
انتخاب سریع صفحه:
معنی واژهها، متضادها و خانواده کلمات درس دریا قلی
معنی واژههای درس هشتم فارسی ششم دبستان
واژههای همخانواده دریا قلی فارسی ششم
متضادهای واژههای دریا قلی فارسی ششم
دریا قلی، وسعت دریا دارد نام تو
تاریخ در تلفظ نام تو لکنت دارد
چند جمله است / مفهوم درس هشتم فارسی ششم دبستان صفحه ۵۸
درس هشتم: دریا قلی
معنی کلمات درس 8 فارسی ششم
| هدف: مقصود، منظور غافلگیرکننده: غیر منتظره بودن و ناگهانی بودن کاری به هنگام: به موقع بهمن شیر: نام رودخانه ای است. محدود: ناچیز و کم، مختصر، اندک محاصره: اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن جوامع: جمع جامعه، کشور، مملکت انگار: گویا، به نظر ارج: ارزش جوانمردی: سخاوت، بخشندگی دلاور مرد: مرد شجاع و دلیر رکاب بزن: سریعتر دوچرخه را به حرکت در بیاور. کماندار ایرانی: آرش کمانگیر دیار: خانه، سرزمین دلیرانه: شجاعانه همّت: قصد، اراده و عزم قوی چِلّهی کمان: نخ کمان که تیر در آن قرار میگیرد. |
الکن: کسی که زبانش به هنگام صحبت، گیر میکند، لال پاسداری: محافظت کردن تکلیف: موقعیّت، وضعیّت نام آوران بیشمار: پهلوانان مشهور بسیار زیاد خمپاره: نوعی گلوله که با توپ قابل حمل، پرتاب می شود. مانع سقوط: جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرّف نکند. مدافعان: جمع مدافع، دفاع کنندگان اوراق فروشی: مکانی که پاره های اتومبیل فروخته میشود. مزار: قبر، گور، آرامگاه حاشیه: کناره بیشک: یقیناً، حتماً بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام ناگوار: تلخ، ناخوشایند مقابله: مبارزه کردن ناکام: کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد. تلفات: نابود شده ها، از دست دادن افراد |
**معنی بیتهای درس دریاقلی**
**بیت اول:**
دریاقلی! با سرعت حرکت کن و نام علی را بر زبان بیاور، زیرا دین و کشورت با امید به اراده و تلاش تو چشم به راه ماندهاند.
**نکتههای دستوری:**
– دریاقلی: منادا (حرف ندا حذف شده)
– حرکت کن و بگو: فعل امر
– چشم به راه: ترکیب وصفی
– ارادهی تو: مضاف و مضافالیه
**نکتههای ادبی:**
– چشم به راه بودن: کنایه از انتظار کشیدن
– دین و کشور چشم به راه هستند: آدمنمایی (جانبخشی)
– نام علی را بردن: کنایه از طلب کمک و عزم برای انجام کار بزرگ
**بیت دوم:**
اگر فردا در اقدام خود تعلّل کنی، خیابانهای شهر صحنهی نبردهای رو در رو و رویارویی انسانها با تانک خواهد شد.
**بیت سوم:**
اگر در مسیر بمانی و روز شود، سرنوشت شهر پر از خاطراتت برای تو آشکار خواهد شد (که چگونه نابود خواهد گردید).
**نکته:** “سرنوشت چیزی روشن است” یعنی وضعیت آن کاملاً مشخص و واضح است.
**بیت چهارم:**
دریاقلی! نام تو به پهناوری دریا است و تاریخ در برشمردن بزرگیهای تو ناتوان است.
**نکتههای ادبی:**
– تاریخ ناتوان است: تشخیص
– نام تو مانند دریا پهناور است: تشبیه
کلمات هم خاواده دریاقلی فارسی ششم
در تاریخ اسلام، روزی مهم به نام «بعثت» وجود دارد. این روز، زمانی است که پیامبر اسلام برای هدایت مردم انتخاب شد. در زبان عربی، کلمه «بعث» به معنای برانگیختن و فرستادن است. این اتفاق بزرگ، باعث تغییرات بسیاری در جهان شد.
کسانی که از ارزشها و اصول خود محافظت میکنند، «مدافعان» نامیده میشوند. ریشه این کلمه، «دفاع» به معنای محافظت و نگهبانی است. گاهی این دفاع مانند یک سد در برابر مشکلات عمل میکند.
«اوراق» جمع کلمه «ورق» است و به برگههای کاغذ مانند صفحات کتاب گفته میشود.
وقتی فردی قاطعانه میخواهد کاری انجام دهد، درباره او میگویند «تصمیم» گرفته است. این کلمه با عزم راسخ و پایداری ارتباط نزدیکی دارد.
«شهید» به کسی گفته میشود که در راه عقیده خود حاضر به فداکاری است. این واژه از «شهادت» میآید که به معنای گواهی دادن و حاضر بودن است.
«سقوط» به معنای افتادن و ریختن است. وقتی دژی فرو میریزد، میگویند سقوط کرد.
«اشغال» یعنی پر کردن یک مکان یا در اختیار گرفتن آن. این کلمه به busy بودن و کار کردن هم مربوط است.
اگر مکانی از همه طرف بسته شود، در حالت «محاصره» قرار گرفته است. این حالت شبیه به این است که دور آن مکان دیوار کشیده شده باشد.
«وسعت» به معنای گستردگی و فضای زیاد است و از کلمه «وسیع» گرفته شده.
«نقل» یعنی جابهجا کردن چیزی از محلی به محل دیگر.
«موانع» چیزهایی هستند که سر راه قرار میگیرند و مانع از پیشرفت میشوند. «مانع» همان چیزی است که جلوی راه را میگیرد.
«نفوذ» به معنای توانایی وارد شدن و اثر گذاشتن در جایی است. فرد «نافذ» کسی است که میتواند تأثیر عمیقی بگذارد.
«دفاع» عمل کسی است که از چیزی در برابر آسیب محافظت میکند و به او «مدافع» میگویند.
«هدف» به معنای نقطهای است که قصد داریم به آن برسیم. افراد معمولاً چندین «اهداف» در زندگی دارند.
«انتظار» یعنی در حالت توقف و نگاه کردن به آینده باشی تا اتفاقی بیفتد. فردی که در این حالت است، «منتظر» نامیده میشود.
«قدرت» به معنای توانایی انجام کارهاست. فرد «قادر» کسی است که میتواند کاری را انجام دهد.
«حد» به معنای مرز و اندازه مجاز برای چیزی است. «حدود» جمع این کلمه و به معنای مرزها است.
کار «معروف» کاری است که خوب و پسندیده شناخته میشود. این کلمه از «معرف» به معنای شناساننده گرفته شده است.
«جوامع» جمع کلمه «جامعه» است. جامعه به گروه بزرگی از مردم گفته میشود که با هم زندگی میکنند. این کلمه با «جمع» و «مجموع» ارتباط معنایی دارد.
مخالف کلمات دریاقلی فارسی ششم
شرمنده بودن با سربلند بودن فرق دارد.
تعداد زیاد با تعداد کم یکسان نیست.
رستگاری و نجات، نقطهٔ مقابل گمراهی است.
آگاه و هشیار بودن، برعکس بیتوجه و غافل بودن است.
ایثار و از خودگذشتگی، مخالف خودخواهی است.
کسی که از چیزی دفاع میکند، با کسی که به آن حمله میکند متفاوت است.
وابسته بودن به دیگران، با مستقل و خودکفا بودن تفاوت دارد.
اتفاق ناخوشایند، خوشایند نیست.
بالا رفتن و صعود، مقابل پایین آمدن و سقوط است.
مدافعان و مهاجمان در دو طرف مقابل هم قرار دارند.
بیگانگان با دوستان فرق دارند.
زنده بودن با مرده بودن یکی نیست.
جنگ و صلح دو حالت متضاد هستند.
خردسال و کودک، در مقابل کهنسال و پیر قرار دارد.
وابسته بودن به دیگران، با مستقل بودن تفاوت دارد.