معنی حکایت عمر گران مایه فارسی ششم ✔

Table of Contents

در این داستان، شاعر با بیانی زیبا از ارزش والای عمر و زمان سخن می‌گوید. او می‌فرماید:

هر نفسی که فرو می‌رود، مایه زندگی است
و هر نفسی که بالا می‌آید، لذت وجود را در بر دارد
از این دو دم غافل نباش
که هر یک چون گنجی بی‌پایان است

در ادامه، شاعر به ما یادآوری می‌کند که عمر ما بسیار ارزشمند و گرانبهاست. او می‌گوید عمر تو از گوهرهای ناب هم باارزش‌تر است. در پایان، شاعر نتیجه می‌گیرد که ارزش واقعی عمر را فقط خردمندان و افراد باهوش درک می‌کنند و می‌دانند چگونه از آن بهره‌مند شوند.

معنی حکایت عمر گران مایه فارسی ششم ✔

عنوان درس: داستان زندگی باارزش | موضوع: مفهوم واژه‌ها – مفهوم شعر | پایه ششم دبستان

معنی صفحه ۹۲ فارسی ششم عمر گران مایه

دو برادر بودند. یکی از آن‌ها برای پادشاه کار می‌کرد و دیگری با دسترنج خود زندگی می‌گذراند.

روزی برادر پولدار به برادر کم‌بضاعت گفت: «چرا پیش پادشاه کار نمی‌گیری تا از سختی کار کردن راحت شوی؟»

برادر فقیر جواب داد: «تو چرا دست به کار نمی‌شوی تا از خواری و وابستگی به دیگران نجات پیدا کنی؟ خردمندان همیشه گفته‌اند: نان خودت را خوردن و آزاد زندگی کردن، بهتر از این است که کمربند طلا ببندی و در خدمت دیگران باشی.»

به دست آهنِ تفته کردن خمیر *** بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر

عمرِ گران مایه در این صرف شد *** تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا

ای شکمِ خیره به نانی بساز *** تا نکنی پشت به خدمت، دو تا

معنی کلمات عمر گران مایه فارسی ششم

گران‌قدر: ارزشمند
زرین: مانند طلا، ساخته‌شده از طلا یا به رنگ آن
خدمت کردن: کاری را انجام دادن یا احترام گذاشتن
تفته: بسیار داغ، تفتیده
باری: در هر صورت، به طور خلاصه
صرف کردن: هزینه کردن
توانگر: دارا و ثروتمند
صیف: فصل تابستان
درویش: فرد نیازمند و بی‌بضاعت
شتا: فصل زمستان
مشقّت: دشواری و رنج
خیره: بی‌محابا، سرسخت و لجباز
مذلّت: خواری و فرومایگی
دوتا: خم‌شده

پیام اصلی داستان:
اگر کسی بتواند کارهایش را خودش انجام دهد و از دیگران کمک نخواهد، بهتر است. چون گاهی افرادی پیدا می‌شوند که در کارش اختلال ایجاد می‌کنند یا او را فریب می‌دهند تا به هدفش نرسد. (درخواست کمک از دیگران تنها زمانی خوب است که به آن فرد اطمینان کامل داشته باشی)

این پست رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.

قدرت گرفته از هشتینو