**پاسخ تمرینهای درس هفتم کتاب نگارش پایه هفتم**
**صفحات ۸۲، ۸۳، ۸۴، ۸۵ و ۸۶**
در این بخش، حل کامل و مرحلهبهمرحله تمرینهای درس هفتم ارائه شده است. هر فعالیت با دقت بررسی و پاسخ آن به زبانی ساده و روشن نوشته شده است تا برای همه دانشآموزان قابل درک باشد.
در صفحه ۸۲، تمرینهایی مرتبط با درک مطلب و بیان نوشتاری وجود دارد. برای هر سوال، پاسخ مناسب با توجه به موضوع درس و هدف آموزشی آن طراحی شده است.
در صفحه ۸۳، فعالیتهایی درباره جملهنویسی و ترکیب ایدهها مطرح شده است. این بخش به شما کمک میکند تا بتوانید جملات بهتر و کاملتری بنویسید.
صفحه ۸۴ شامل تمرینهای خلاقانهتری است که در آن از شما خواسته شده است داستان کوتاه یا متنی توصیفی بنویسید. پاسخها به گونهای نوشته شدهاند که ایدههای خوبی برای نوشتن در اختیار شما قرار دهند.
در صفحه ۸۵، موضوعاتی مانند ویرایش و بازنویسی جملات مطرح شده است. با مطالعه پاسخها، میتوانید با روشهای بهبود نوشتههای خود آشنا شوید.
در نهایت، صفحه ۸۶ شامل جمعبندی درس و تمرینهای نهایی است. پاسخ این بخش به شما کمک میکند مطالب درس را بهتر مرور کنید و برای آزمونها آماده شوید.
تمام پاسخها با توجه به اهداف آموزشی درس هفتم نوشته شدهاند و میتوانند راهنمای خوبی برای یادگیری بهتر باشند.

**عنوان درس: روشی برای مرتب کردن افکار و نوشتهها**
**موضوع: یادگیری مرحله به مرحله**
**پایه هفتم**
در این درس، میآموزیم که چگونه افکار و نوشتههای خود را منظم کنیم. این کار به ما کمک میکند تا بهتر فکر کنیم و مطالب را به روشنی بیان کنیم. با یادگیری مرحله به مرحله، میتوانیم مهارتهای خود را تقویت کرده و در نوشتن و تفکر، پیشرفت کنیم. این روشها ساده و کاربردی هستند و برای همه قابل درک میباشند.
گام به گام درس ۷ نگارش هفتم
انتخاب فوری صفحه:
پاسخ تمرین صفحه ۸۲ درس ۷ نگارش هفتم
پاسخ صفحه ۸۳ درس هفتم نگارش هفتم
پاسخ صفحه ۸۴ درس هفتم نگارش هفتم
پاسخ بخش درستنویسی صفحه ۸۵ درس هفتم نگارش هفتم
پاسخ تصویرنویسی صفحه ۸۶ نگارش هفتم
پاسخهای درس هفتم نگارش هفتم: صفحات ۸۲، ۸۳، ۸۴، ۸۵ و ۸۶ / راهنمای گامبهگام درس ۷ نگارش هفتم
درس هفتم: راهی برای منظم کردن افکار و متن
جواب فعالیت صفحه 82 درس 7 نگارش هفتم
**زندگینامه سهراب سپهری**
**پرسشها:**
۱. سهراب سپهری در چه تاریخی و در کدام شهر به دنیا آمد؟
۲. دوران مدرسه و دانشگاهش را در کجا گذراند و چه رشتهای خواند؟
۳. به چه چیزهایی علاقه داشت و نوشتههایش چه ویژگیهایی دارند؟
۴. شعرهایش چه سبک و حال و هوایی دارند؟
۵. در چه تاریخی از دنیا رفت و آرامگاهش کجاست؟
سهراب سپهری، شاعر و نقاش نامآشنا، در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در شهر کاشان چشم به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش، کاشان، به پایان رساند. سپس برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت و در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در رشتهٔ نقاشی، مدرک خود را دریافت کرد.
او به طبیعت، سکوت و دروننگری علاقهمند بود. این علایق در آثارش به وضوح دیده میشود. نوشتهها و نقاشیهایش ساده، عمیق و سرشار از حس آرامش هستند.
شعرهای سهراب سپهری، زبانی ساده و تصویرگرا دارند. آنها اغلب دربارهٔ طبیعت، زندگی روزمره، پرسشهای فلسفی و جستوجوی معنای زندگی هستند و با نگاهی تازه به دنیا مینگرند.
سرانجام این هنرمند بزرگ در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ بر اثر بیماری در تهران درگذشت و در صحن امامزاده سلطان علی، در روستای مشهد اردهال کاشان، به خاک سپرده شد.
جواب صفحه 83 درس هفتم نگارش هفتم
ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ایرانی، در سال ۳۱۹ خورشیدی در روستای باژ، از نواحی طوس در خراسان به دنیا آمد. نام کامل او ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه بود. او در دوران حکومت سامانیان زندگی میکرد.
تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش و در مکتبخانههای زادگاهش گذراند. سپس برای یادگیری بیشتر به مدرسهای در شهر طوس رفت. از همان نوجوانی به مطالعه داستانهای کهن و تاریخ ایران علاقهمند شد.
در جوانی، در سفری که به همراه دوستش دقیقی به روستای کشمهین داشت، با دختری به نام رودابه آشنا شد و دلباخته او شد.
فردوسی نوشتن شاهنامه را در ۳۰ سالگی، یعنی حدود سال ۳۴۹، آغاز کرد. او برای سرودن این اثر بزرگ از کتاب «شاهنامه منصوری» کمک گرفت. پس از مدتی، حامی مالی او، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، از دنیا رفت و فردوسی با مشکلات مالی زیادی روبرو شد. به همین دلیل، به پیشنهاد اطرافیانش تصمیم گرفت شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی هدیه کند تا از او پشتیبانی مالی بگیرد.
🔹 ابوالقاسم فردوسی در چه تاریخی و کجا به دنیا آمد؟
🔹 تحصیلات ابوالقاسم فردوسی چگونه بود؟
🔹 ابوالقاسم فردوسی نوشتن شاهنامه را از چه سنی آغاز کرد؟
🔹 چرا ابوالقاسم فردوسی تصمیم گرفت شاهنامه را به سلطان محمود پیشکش کند؟
جواب صفحه 84 درس هفتم نگارش هفتم
هر گروه باید یکی از نوشتههای گروه دیگر را انتخاب کند و آن را بر اساس معیارهای مشخص شده، بررسی و ارزیابی نماید.

متن حاضر از کیفیت مطلوبی برخوردار است. هیچ گونه اشتباه املایی در آن مشاهده نمیشود و قوانین نشانهگذاری و پاراگرافبندی به درستی رعایت شده است. نوشته از یک ساختار منطقی و منسجم پیروی میکند که دارای ابتدا، وسط و پایان مشخص است. ایدههای اصلی به خوبی و با استفاده از پرسشهای مناسب دستهبندی و سازماندهی شدهاند. همچنین، خواندن متن به صورت روان و صحیح انجام میگیرد.
جواب درست نویسی صفحه 85 درس هفتم نگارش هفتم
سوار از دور نمایان شد، در حالی که بر اسب سوار بود؛ او پیاده بود و ما سوار بودیم.
کار، گوهر و ماهیت انسان را شکل میدهد. شغل و وظیفه من خواندن و نوشتن است؛ من قدرتمند و صاحباختیار همه چیز نیستم.
جواب تصویر نویسی صفحه 86 نگارش هفتم
یک شهر پر ازدحام را در ذهن خود مجسم کن. خیابانها پر از ماشینهایی است که به سختی حرکت میکنند و بوقهای پیاپی و بلندشان، فضایی پرسر و صدا ایجاد کرده است. هوا سنگین و آلوده است و آدمهای بسیار زیادی در پیادهروها در حرکتند. این صحنه، تصویری از یک کلانشهر بزرگ و پرجمعیت است. شهری که در آن، مردمان غریبه در کنار هم و زیر یک آسمان زندگی میکنند. برخی چهرههای شاد، برخی غمگین، بعضی عصبانی و پریشان و برخی دیگر آرام به نظر میرسند. اینجا چه دنیای عجیبی است که این همه احساسات گوناگون در آن جا شده است. اما احساس من در این میان چیست؟ من هیچ حس خاصی ندارم؛ مثل یک ناظر خنثی و بیتفاوت هستم. این حالت، گیجکننده است و وقتی به آن فکر میکنم، وجودم سرد و سنگین میشود. مانند این است که در فضا شناور باشم. چقدر عجیب است که دیدن یک تصویر از یک شهر شلوغ، میتواند اینقدر احساسات ناخوشایند در من ایجاد کند.
در میان یک جنگل سرسبز و زیبا قدم میزنم. درختان بلند کاج و صنوبر همه جا را فراگرفتهاند. آواز دلنشین پرندگان، گوش مرا مینوازاند. از دور، پروانههای رنگارنگی را میبینم که در هوا پرواز میکنند. به سمتشان میدوم. یکی از آنها توجه مرا جلب میکند و شروع به دنبال کردنش میکنم. آن پروانه، مرا به این سو و آن سو میکشاند و در نهایت، به بالا پرواز میکند و از دید ناپدید میشود. وقتی به اطراف نگاه میکنم، با تعجب میبینم که آن پروانهی کوچک، مرا تا کنار دریا آورده است. یک باد ملایم، موهایم را تکان میدهد. به آسمان نگاه میکنم و میبینم که خورشید در حال غروب کردن است. آسمان به رنگ قرمز درآمده و با آبی دریا، یک منظرهی زیبا و چشمگیر ساخته است. روی ماسههای خنک ساحل مینشینم و به این نقاشی حیرتانگیز خداوند خیره میشوم و به عظمت و بزرگی پروردگار پی میبرم.
هرگز فکر نمیکردم روزی به چنین سفر سرسبز و قشنگی بیایم. حتی درختان هم انگار با من حرف میزدند و آواز شرشر آب رودخانه، یک موسیقی آرامشبخش ساخته بود. خانهام در دل کوهها قرار داشت. وقتی از خانه بیرون میرفتم، گنجشکها روسریهایی به رنگ خورشید بر سرم میانداختند و وقتی وارد جنگل میشدم، نسیم ملایمی صورت مرا نوازش میداد. جنگل در فصل تابستان، رنگ طلایی به خود میگرفت؛ چون خورشید مانند یک تشت طلا بر زمین میتابید.