جواب درس چهارم ۴ نگارش هشتم ✔️ صفحه ۵۲ ، ۵۳ ، ۵۴ ، ۵۵ و ۵۶

Table of Contents

پاسخ تمرین‌های درس چهارم کتاب نگارش پایه هشتم (صفحات ۵۲ تا ۵۶)

**پاسخ سوالات و انشاهای درس ۴**

**صفحه ۵۲:**
**انشا (با موضوع اگر پرنده بودم)**
اگر من یک پرنده بودم، در آسمان آبی و بی‌کران پرواز می‌کردم. از بالا، کوه‌های بلند، رودخانه‌های روان و جنگل‌های سرسبز را تماشا می‌کردم. می‌توانستم به هر جایی که دوست دارم سفر کنم و با خواندن آوازی شاد، به دیگران انرژی مثبت بدهم. مهم‌تر از همه، این آزادی و سبکبالی بود که بیشتر از همه آن را دوست داشتم.

**صفحه ۵۳:**
**تمرین درک مطلب**
پاسخ‌ها بر اساس داستان یا متن ارائه شده در این صفحه نوشته می‌شود و شامل توضیح درباره شخصیت‌ها، اتفاقات اصلی و نتیجه‌گیری داستان است.

**صفحه ۵۴:**
**تمرین نگارش**
در این بخش، از دانش‌آموز خواسته شده تا یک متن کوتاه بر اساس تصویر یا موضوع داده شده بنویسد. در این متن باید از کلمات مناسب و جملات کامل استفاده شود تا یک داستان کوتاه و جذاب ایجاد گردد.

**صفحه ۵۵:**
**تمرین واژه‌ها و ترکیب‌ها**
این تمرین‌ها برای افزایش دایره لغات است. دانش‌آموز باید برای کلمات داده شده، مترادف یا متضاد بنویسد و یا با استفاده از آن‌ها جمله‌های جدید و درست بسازد.

**صفحه ۵۶:**
**انشا (با موضوع یک روز بارانی)**
صبح که بیدار شدم، آسمان ابری بود و بوی خاک تازه در فضا پیچیده بود. کم‌کم قطره‌های باران مثل مروارید به شیشه پنجره برخورد کردند. صدای باران بسیار آرامش‌بخش بود. از پشت پنجره، مردم را می‌دیدم که با چترهای رنگارنگ خود به سرعت از خیابان رد می‌شوند. آن روز، خواندن یک کتاب داستان کنار پنجره، بهترین کار ممکن بود. روز بارانی برای من همیشه یادآور آرامش و تازگی است.

جواب درس سوم 4 نگارش هشتم صفحه 52 ، 53 ، 54 ، 55 و 56

**عنوان درس: گوش می‌دهیم و می‌نویسیم**
**موضوع: یادگیری مرحله به مرحله**
**پایه: هشتم**

در این درس، می‌آموزیم که چگونه با دقت به صداها و کلمات گوش دهیم و سپس آنها را به درستی روی کاغذ بیاوریم. این کار به ما کمک می‌کند تا مهارت‌های نوشتاری خود را تقویت کنیم و در نگارش دقیق‌تر و بهتر شویم.

مراحل کار ساده است:
اول، با تمرکز به متن یا جمله‌هایی که خوانده می‌شود گوش می‌دهیم. سعی می‌کنیم هر کلمه را به خوبی بشنویم و معنی آن را درک کنیم.
دوم، آنچه را شنیده‌ایم، به ترتیب و با دقت می‌نویسیم. در این مرحله، باید به نکاتی مانند املا، نشانه‌گذاری و نظم جملات توجه کنیم.
سوم، نوشته خود را بررسی می‌کنیم تا مطمئن شویم همه چیز درست و کامل نوشته شده است.

این تمرین نه تنها در درس فارسی، بلکه در سایر دروس نیز به ما کمک می‌کند تا مطالب را بهتر به خاطر بسپاریم و دقیق‌تر بنویسیم. با تکرار و تمرین، به مرور زمان در این مهارت پیشرفت خواهیم کرد.

جواب انشاء ها و سوالات درس 4 نگارش هشتم

انتخاب سریع صفحه:
پاسخ سوالات و انشای درس چهارم نگارش هشتم
پاسخ تمرین‌های نگارش صفحه ۵۲ درس چهارم نگارش هشتم
پاسخ صفحه ۵۳ درس چهارم نگارش هشتم
پاسخ تمرین‌های درست‌نویسی صفحه ۵۵ درس چهارم نگارش هشتم
پاسخ تمرین تصویرنویسی صفحه ۵۶ درس چهارم نگارش هشتم

درس چهارم: گوش بدهیم و بنویسیم // پاسخ‌های درس چهارم نگارش هشتم (صفحات ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵ و ۵۶)
تمرین‌های صفحه ۵۲ درس چهارم نگارش هشتم
تمرین‌های صفحه ۵۳ درس چهارم نگارش هشتم
تمرین‌های درست‌نویسی درس چهارم نگارش هشتم
انشای آزاد و تصویرنویسی صفحه ۵۶

جواب فعالیت های نگارشی صفحه 52 درس چهارم نگارش هشتم

در متن زیر به دقت بخوانید و نشان دهید کدام قسمت نشان می‌دهد که نویسنده تحت تأثیر چیزی که شنیده است قرار گرفته است. (پاسخ در تصویر پایین با خط مشخص شده است)

متن زیر را بخوانید و مشخص کنید که نویسنده در کدام بخش،

در این درس می‌خوانیم که چگونه افکار و احساسات خود را به بهترین شکل روی کاغذ بیاوریم. نوشتن تنها قرار دادن کلمات پشت سر هم نیست، بلکه هنر بیان درست و زیبای اندیشه‌هاست.

برای خوب نوشتن، باید به چند نکته ساده توجه کنیم:

* **روشن و ساده بنویسیم:** از کلماتی استفاده کنیم که برای همه قابل فهم باشد. پیچیده نوشتن، همیشه به معنای خوب نوشتن نیست.
* **منظم بنویسیم:** افکارمان را قبل از نوشتن مرتب کنیم. هر پاراگراف یک ایده اصلی دارد و جملاتش به هم مربوط هستند.
* **دقیق بنویسیم:** کلمات را درست و به جای خود به کار ببریم تا منظورمان به خوبی منتقل شود.
* **با احساس بنویسیم:** سعی کنیم در نوشته‌مان از کلماتی استفاده کنیم که حس و حال ما را به خواننده نشان دهد.

با رعایت این نکات، می‌توانیم نوشته‌هایی تأثیرگذار و زیبا خلق کنیم که دیگران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

جواب صفحه 53 درس چهارم نگارش هشتم

صدای باد شدید چه احساسی در شما ایجاد می‌کند؟ یکی از این صداها را انتخاب کنید و حس خود را درباره آن بنویسید.

🔶🔶 نوشته‌ای درباره صدای تندباد
در روزهای سرد و بارانی که گاهی با توفان و بادهای تند همراه است، صدای غرش باد که شیشه پنجره را می‌لرزاند، صدایی ترسناک پدید می‌آورد که من از آن می‌ترسم.
در شب‌های کودکی، وقتی باد با شدت می‌وزید و من در اتاق تنها بودم، با تکان خوردن پرده‌ها و ضربه‌های باد به شیشه‌ها، تصور می‌کردم موجودی ترسناک پشت پنجره است و می‌خواهد وارد اتاقم شود. گاهی از ترس این خیال‌های کودکانه، تا صبح بیدار می‌ماندم و نمی‌توانستم بخوابم.
گاهی این بادهای شدید باعث خرابی سقف خانه‌ها، ریزش پل‌ها و قطعی برق و تلفن می‌شوند. حتی ممکن است درختانی را بیندازد که به خانه‌ها یا عابران آسیب برسانند. در کل، باد شدید خسارت‌های مالی زیادی به جا می‌گذارد.
اما در مقابل، باد ملایم بهاری فواید بسیاری دارد: ابرهای باران‌زا را می‌آورد، به درختان کمک می‌کند تا شکوفه بزنند و فضایی زیبا و آرامش‌بخش ایجاد می‌کند.

 

🔶🔶 نوشته‌ای درباره صدای لالایی مادر به شکل داستان
این صدای نرم و مهربان مادر من است. صدایی که از همه صداهای جهان دلنشین‌تر است و مرا به خوابی شیرین می‌خواند.
چشمانم بسته است. صدای لالایی مادرم به گوش می‌رسد. او را نمی‌بینم، اما تصویر چهره‌اش در ذهنم نقش می‌بندد. دوست دارم در واقعیت هم او را ببینم. چشمانم را باز می‌کنم.
با چشم‌های باز، به اطراف نگاه می‌کنم. احساس ناامنی می‌کنم. حواسم پرت است و نمی‌توانم بخوابم. همه جا تاریک است و چیزی دیده نمی‌شود. چهره مادرم که همیشه با دیدنش آرام می‌گرفتم، اینجا نیست. اگر سکوت هم به این تاریکی اضافه می‌شد، از ترس گریه می‌کردم؛ اما صدایی هست که به من آرامش می‌دهد.
چند دقیقه چشمانم را باز نگه می‌دارم. کم‌کم به تاریکی عادت می‌کنم، اما فقط سایه‌ای از مادر را می‌بینم. صدایش را واضح می‌شنوم: «لالا لالا لالا لالا…» احساس می‌کنم دیگر از تاریکی نمی‌ترسم. گویی باغی پر از گل پیش رویم است و دست در دست مادر در آن راه می‌رویم.
مادر گلی به دستم می‌دهد و زمزمه می‌کند: «لالا لالا گل پونه…» صدای او مانند یک باغ پرگل است و یکی‌یکی گل‌های خوشبو به من می‌دهد و من آن‌ها را در ذهنم می‌کارم.
بعد نوبت «گل چایی» و سپس «گل پنبه» می‌رسد… ذهنم از تاریکی به سوی یک گلستان رنگارنگ می‌رود. مادر می‌خواند: «لالا لالا گلم باشی، انیس و مونسم باشی…»
حالا من خودم یک باغ شده‌ام. حرکت‌هایم آرام می‌شود و با صدای زیبای مادر، پلک‌هایم سنگین می‌شود. صدای لالایی او دوباره گوش‌هایم را پر می‌کند. آرام‌آرام خواب به چشمانم می‌آید. می‌خوابم و تا صبح، خواب گل می‌بینم.
کودکانی که مادرشان برایشان لالایی می‌خواند، بسیار خوشبخت هستند.

 

🔶🔶 قار قار کلاغ
پرندگان از جانداران ارزشمند هستند که نقش آن‌ها در زندگی ما آشکار است. کلاغ یکی از این پرندگان است.
کلاغ پرنده‌ای است که در فصل‌های مختلف، پرواز زیبا و صدای قارقارش در آسمان دیده و شنیده می‌شود. در داستان‌های قدیمی ایران و یونان، کلاغ پرنده‌ای مقدس و پیام‌رسان خورشید دانسته می‌شد و در جامعه باستانی ایران جایگاه مثبتی داشت. اما امروزه این تصویر تغییر کرده و کلاغ به نمادی نامحبوب و بدشگون تبدیل شده است.
امروزه بسیاری از مردم، صدای قارقار کلاغ را نشانه بدی می‌دانند. ای کاش با نگاهی بازتر و زیباتر به پرندگان نگاه کنیم. هرچند کلاغ رنگ سیاه دارد، اما این سیاهی به معنای سرنوشت تاریک نیست.
کلاغ عمری طولانی‌تر از بسیاری پرندگان دارد و در پاییز بیشتر دیده می‌شود، چون در برابر سرما مقاوم‌تر از پرندگان کوچکی مانند گنجشک یا قناری است. بیایید سعی کنیم کلاغ را بیشتر دوست داشته باشیم.
در ادبیات فارسی، کلاغ با نام “غراب” شناخته می‌شود و گاهی نماد شومی است. صدای قارقار کلاغ‌ها معمولاً در بامداد شنیده می‌شود.
کلاغ‌ها جثه‌ای بزرگ‌تر از گنجشک‌ها و تقریباً به اندازه مرغ دارند. آن‌ها منقاری بلند و نیرومند دارند که به آن‌ها در خوردن انواع غذا کمک می‌کند. کلاغ‌ها بیشتر حشرات را می‌خورند و با قارقار کردن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. این پرندگان به صورت گروهی زندگی می‌کنند و لانه‌های خود را بر بالای درختان می‌سازند.
نتیجه‌گیری: کلاغ‌ها پرندگانی سودمند و به نوبه خود زیبا هستند. باید قدر آن‌ها را بدانیم. حیوانات همواره در معرض آسیب هستند و باید از همه آن‌ها محافظت کنیم تا از خطرها و شکار در امان بمانند.

درس چهارم نگارش هشتم صفحه ۵۳

جواب درست نویسی صفحه 55 درس 4 نگارش هشتم

امروز، همایش دانش‌آموزان بااستعداد و خلاق برگزار می‌شود.

اگر دشمنان در رقابتی ناعادلانه به زورگویی روی آورند، ما تسلیم نخواهیم شد.

جواب تصویر نویسی صفحه 56 درس چهارم نگارش هشتم

امروز می‌خواهیم به صورت کارگاهی تصویرسازی کنیم. بیایید این کار را با هم شروع کنیم.

رودخانه! چه تصویر قشنگی!
با شنیدن اسم رودخانه، احساس تازگی و پاکی به دلمان می‌آید و آرامش عجیبی را برایمان به همراه می‌آورد. رودخانه با صدای ملایم و دلنشینش از میان یک دشت سرسبز می‌گذرد؛ دشتی که سبزی آن چشمنواز است و مانند یک جواهر درخشان بر زمین می‌درخشد.

آب رودخانه آنقدر شفاف و پاک است که سنگ‌های کوچک و بزرگ کف آن به راحتی دیده می‌شوند. کنار رودخانه، گل‌های زنبق زرد رنگی روییده‌اند که با هر حرکت آب، به نرمی تکان می‌خورند و مانند کسی هستند که به رقص درآمده‌اند.

گل‌های بنفشه و نسترن نیز در اطراف این رودخانه فراوان دیده می‌شوند. این گل‌ها با آب بخشنده رودخانه، از تشنگی نجات پیدا می‌کنند و سیراب می‌شوند.

رودخانه در مسیرش، با بخشیدن آب به حیوانات و گیاهان اطراف، آن‌ها را سرحال و پرنشاط می‌کند. گاهی آرام و آهسته حرکت می‌کند و گاهی چنان تند و سریع جاری می‌شود که انگار مادری است که می‌خواهد هرچه زودتر خود را به فرزندش برساند و از او محافظت کند.

نتیجه‌گیری: ای کاش ما هم مانند رودخانه بخشنده بودیم و می‌توانستیم همهٔ اطرافیانمان را با عشق و محبت سیراب کنیم. ای کاش از خودگذشتگی و فداکاری بلد بودیم و مانند رودخانه برای کمک به دیگران از خود می‌گذشتیم. عمر ما هم مانند حرکت رودخانه سریع می‌گذرد، پس بیایید در این زمان کوتاه، مهربان باشیم و با عشق و محبت به جهان بنگریم.

انشای آزاد تصویر نویسی صفحه ۵۶

این پست رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.

قدرت گرفته از هشتینو